انقلاب اکتبر و رهایی زنان ۳
بسیج سیاسی - اجتماعی زنان
ژنوتدل بخش دوم
آذر ماجدی

مقدمه
انقلاب اکتبر یکی از مهمترین لحظات تاریخ جنبش برابری طلبی زنان است. برای اولین بار در تاریخ بشریت یک جنبش توده ای وسیع یک انقلاب عظیم، تعهد خود را به برابری زن و مرد اعلام کرد. نظام و دولتی که با پیروزی این انقلاب تولد یافت، از همان لحظه نخست به امر رهایی زنان همت گماشت. کلیه قوانینی که نسبت به زنان تبعیضی قائل می شد، لغو گردید. برابری زن و مرد در کلیه عرصه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بصورت قانون تصویب شد؛ سازمانی برای پیشبرد این امر مهم ایجاد گردید که وظیفه آگاه کردن جامعه نسبت به برابری زن و مرد، بسیج زنان برای گسترش هر چه بیشتر این حقوق تازه بدست آمده و امحاء تمامی سنن عقب مانده و دست و پاگیر زنان را بعهده داشت. تعهد دولت و نظام جدید صرفا به تصویب قوانین ختم نمی شد، پیاده کردن این امر در عمل یکی از وظایف مهم آنرا تشکیل می داد .

دستاوردهای این تجربه آنچنان عمیق و گسترده است که علیرغم شکست آن در نیمه راه، نه تنها مهر خود را بر جنبش بین المللی زن هم دوره خود کوبید، بلکه جنبشی که چند دهه بعد در غرب شکل گرفت نیز بسیار از آن متاثر شد. اما این جنبش در نیمه راه شکست خورد نه به این خاطر که پیشتازان انقلاب اکتبر از جوابگویی به مساله زن عاجز بودند، نه به این خاطر که سوسیالیسم با برابری زنان خوانایی ندارد، نه به این خاطر که رهبران انقلاب و ایدئولوژی ای که بر انقلاب ناظر بود مطالبات و خواست زنان را تابع جنبش عمومی سوسیالیستی کردند، بلکه به این خاطر که خود جنبش عمومی و برنامه و اهداف ناظر بر انقلاب شکست خوردند؛ به یک عبارت، حکومت کارگری در روسیه شکست خورد. از این تجربه و از تلاشهای خستگی ناپذیر فعالین آن بسیار می توان آموخت. بهمین خاطر در سالگرد انقلاب اکتبر، در چند شماره نشریه یک دنیای بهتر به بررسی و تحلیل برخی جوانب آن خواهیم پرداخت .
***

سبک کار و عرصه های فعالیت ژنوتدل
ستاد مرکزی ژنوتدل در مسکو مستقر بود و حداقل ۲۲ فعال حقوق بگیر داشت: یک مدیر، معاون، تعدادی همکار و منشی. مدیر یا مسئول ژنوتدل به دبیرخانه حزب بلشویک جوابگو بود. وی نه تنها بر تمام امور داخلی ژنوتدل نظارت می کرد، بلکه تمام عرصه ها و مسائلی که بنوعی به زنان مربوط میشد در حیطه مسئولیت های او قرار داشت. بطور مثال مسئول ژنوتدل با بخش مادران و نوزادان وزارت بهداشت، کمیسیون مبارزه با فحشاء، کومسومول (سازمان جوانان کمونیست)، ارگان هایی که با امور خواربار و تغذیه، بیمه، آموزش و پرورش و رفاه اجتماعی سر و کار داشتند، ارتباط بسیار نزدیکی داشت. رهبران زن بلشویک که عهده دار مسئولیت های دیگری بودند، مانند "له به دوا" مسئول بخش مادری وزارت بهداشت، کروپسکایا مسئول آموزش و پرورش و ماریا اولیانووا که مسئولیت های ژورنالیستی داشت، فعالیت های خود را با ژنوتدل مرتبط نگه می داشتند .

باین ترتیب جنبش زنان بلشویک از حیطه صرف بخش زنان حزب بسیار فراتر می رفت. سازمان های محلی ژنوتدل در هر منطقه ای به کمیته های حزبی در آن منطقه مربوط بودند. فعالین ژنوتدل را زنان حزبی داوطلب تشکیل می دادند. برای آگاه کردن زنان به حقوق و مسئولیت های جدیدشان و برای بسیج و سازمان دادن آنها، ژنوتدل به یک شبکه گسترده ارتباطی قوی نیاز داشت که بویژه بتواند در میان زنان روستایی که در محیط های سنتی و دور افتاده و ایزوله زندگی می کردند، نفوذ کند. از آنجا که بیسوادی یک عامل بازدارنده مهم بود، ژنوتدل مبارزه با بیسوادی را بعنوان یکی از وظایف مهم خود قرار داد. مبارزه با بیسوادی یکی از کمپین های مهم حزبی و دولت نوین کارگری محسوب میشد که لنین بویژه تاکید بسیاری بر آن داشت. بالا رفتن سطح سواد میان زنان به ژنوتدل و از طریق آن به حزب امکان می داد که به بخش های هر چه وسیعتری از زنان دسترسی پیدا کند .

خوب است که به چند آمار در رابطه با درصد بیسوادی در روسیه تزاری و حدود یک دهه پس از انقلاب توجه کنیم: در سال ۱۸۹۷ از کل جمعیت روسیه فقط ۲۸/۴%، یعنی کمی بیش از یک چهارم مردم و تنها ۱۶/۶% زنان باسواد بودند؛ در سال ۱۹۲۶ یعنی حدود ۹ سال پس از انقلاب، علیرغم شرایط سخت سیاسی، نظامی و اقتصادی، دولت شوراها موفق شد تا سطح سواد را در میان کل جمعیت به ۵۹/۶% و برای زنان تا ۴۲/۷% افزایش دهد که در این میان ۳۵/۴% زنان روستایی و ۷۴% زنان شهری باسواد محسوب می شدند .

تبلیغ و ترویج
ژنوتدل انتشارات متعددی داشت: "رابوتنیتسا" ارگان مرکزی آن بود و "کمونیستکا" ارگان تئوریک آن محسوب میشد. بعلاوه، بولتن های داخلی و نشریات محلی از قبیل "زن دهقان"، "نماینده" و "زن سیبریایی سرخ" را باید برشمرد. در مجموع هجده نشریه زنان وجود داشت که تیراژ آنها در سال ۱۹۳۰ به ۶۷۰ هزار می رسید. علاوه بر این نشریات، ژنوتدل کلاسیک های مارکسیستی درباره مساله زن را در شکل جزوات کوچک چاپ کرده و وسیعا به پخش آن اقدام می کرد. و بالاخره ارگان های حزبی همه صفحاتی را به مسائل زنان اختصاص داده بودند .

اما تبلیغات کتبی در کشوری که بخش اعظم زنان آن بیسواد بودند، کافی نبود. ژنوتدل "رفتن به میان مردم" را بعنوان یک سیاست مهم خود بمنظور دسترسی به توده زنان و اشاعه آگاهی در میان بخش های وسیع آنان اتخاذ کرد. استایتز، مورخ معروف جنبش زنان در شوروی، این چنین درباره فعالیت های ژنوتدل سخن می گوید :

"تا هر کجا که خط راه آهن می رفت، قطار تبلیغاتی هم به آنجا سر می کشید. در مناطق وسیع گاما و ولگا قایق تبلیغاتی بهتر کار می کرد. در مناطق آسیای مرکزی "چادر های راه پیما" ستادهای متحرک فعالین ژنوتدل را تشکیل می داد که به نقاط دور افتاده برای دسترسی به زنان ستمدیده مسافرت می کردند. زینویف، مسئول حزبی منطقه پطروگراد، در یک سخنرانی در سال ۱۹۲۰ پیشنهاد نمود که از آنجا که بیشتر زنان قادر به خواندن و نوشتن نبودند و به ابتکار خود هم در جلسات شرکت نمی کردند، حزب می باید از طریق ارسال واحدهای تبلیغاتی به حمام های عمومی که "زنان همیشه در آنجا به غیبت مشغول بودند" به سراغ آنها برود. در شهرها زنان کمونیست جوان در ستادهای محلی ژنوتدل که معمولا فقط شامل یک اتاق می شد، جمع می شدند تا راهنمایی های لازم را دریافت کنند و سپس به کارخانه ها و محلات برای سازماندهی زنان، برگزاری میتینگ و یا استقرار محل مطالعه رهسپار میشدند. در دهات نیز همین شکل کار منتهی با مشکلات بسیار بیشتر پیش می رفت. در آنطرف این شبکه تبلیغاتی زن کارگر یا دهقان قرار داشت که موضوع این تجربه وسیع در ارتباطات اجتماعی بود ."

کنفرانس نمایندگان زنان کارگر و دهقان
برای رها ساختن زنان لازم بود که آنها مستقیما به فعالیت های سیاسی - اجتماعی جذب شوند. لذا یک مکانیزم بسیار مبتکرانه بمنظور تحقق این هدف اتخاذ شد. "کنفرانس های نمایندگان زنان کارگر و دهقان" یا جلسات نمایندگان بصورت یک مدرسه دائمی در سیاست و آزادی تشکیل شد. نمایندگان در حوزه های مختلف انتخاباتی توسط زنان کارگر و دهقان برای یک دوره کوتاه سه تا شش ماهه انتخاب می شدند. نسبت نمایندگان بازاء هر ۵ کارگر یکی و هر ۲۵ دهقان یک نفر بود .

خود پروسه انتخابات نقش مهمی در سیاسی کردن و ارتقاء آگاهی زنان رنجدیده و زحمتکش بازی میکرد. کولونتای در این رابطه نوشته است که "وقتی زن مو سفید عقب مانده غیرحزبی نماینده خود را انتخاب می کند، احساس می کند که یک عمل سیاسی انجام داده است." نمایندگان در کلاس ها و جلساتی که تحت نظارت حزب قرار داشت، شرکت می کردند و سپس بعنوان کارآموز در بخش های مختلف فعالیت های عمومی - اجتماعی، بطور مثال کارخانه ها، شوراها، اتحادیه های کارگری و ارگان های خدمات عمومی به فعالیت می پرداختند.

در این سیستم آموزشی نمایندگان در عین حالیکه چگونگی کارکرد دولت و ارگان های دولتی را فرا می گرفتند در فعالیت های اجتماعی نیز شرکت می کردند. معمولا نمایندگان در فعالیت های مربوط به رفاه اجتماعی، آموزش و پرورش و امور بهداشتی شرکت می جستند؛ از جمله ایجاد موسسات نگهداری از کودکان، غذاخوری های عمومی، بیمارستان ها، خانه های مادران و زایشگاه ها، پرورشگاه ها و مدارس. بعضا آنها در فعالیت های دیگری مثل خدمت در دادگاههای مردم، حتی در ظرفیت قاضی بکار گرفته می شدند. این نمایندگان در پایان خدمتشان هم به ژنوتدل و هم به حوزه انتخابیه شان گزارش ماموریتشان را ارائه می دادند. در واقع می توان گفت که این نمایندگان در یک دوره سه ماهه هم در نقش سیاستمدار منتخب و هم در نقش یک سازماندهنده امور، در نقش یک مبلغ و بالاخره یک منتقد خدمت می کردند .

یکی از اهداف اصلی سیستم کنفرانس های نمایندگان دادن آموزش سیاسی به زنان نماینده و پرورش آنها برای عهده دار شدن موقعیت های رهبری در دولت بود. به این علت ژنوتدل بحق خود برای تعیین و نظارت بر نوع کارهایی که به کارآموزان سپرده می شد، پافشاری می کرد. این سیستم در جلب زنان به سیاست و حزب نقش مهمی داشت. موقت بودن نمایندگان در نظر ژنوتدل یک امتیاز مهم این سیستم بشمار می آمد. به این ترتیب زنان از محیط زیست و کارشان جدا نمی شدند و می توانستند تجربیات و آموخته هایشان را به زنان دیگر انتقال دهند. کولونتای در رابطه با یکی از محسنات این سیستم چنین گفته است: "زنی که از یک دهکده پرت و دورافتاده به مسکو رفته است، وقتی به ده باز می گردد یک شخصیت مهم به حساب می آید. می توان مطمئن بود که سفر او به یک واقعه مهم در کل ده بدل میشود." در این سیستم آموزشی زنان محروم جامعه آموزش و تجربه و از همه مهمتر اعتماد بنفس لازم برای درگیر شدن در فعالیت های اجتماعی و سیاسی را بدست می آورند .

کل شبکه نمایندگان که یک سازمان غیر حزبی، توده ای و داوطلبانه بود یک شیوه برخورد مبتکرانه و خلاق به آموزش سیاسی، تعلیم و تشکل زنان محسوب می شد. مشکل است به دقت تعیین کرد چه تعداد زن در این فعالیت ها شرکت کرده اند. ولی طبق گزارش تشکیلاتی کمیته مرکزی به کنگره سیزدهم حزب در سال ۱۹۲۴ تعداد ۴۶۰هزار نماینده در شهرها و ۱۰۰ هزار نماینده در روستاها وجود داشت. در سال ۱۹۲۶ گزارش شد که تعداد حدود ۶۲۰ هزار زن در ۶ هزار کنفرانس در شهرها و ۱۲ هزار کنفرانس در روستاها شرکت داشته اند و تا سال ۱۹۲۸ تعداد دو میلیون و پانصد هزار نفر زن زحمتکش روستایی و کارگر بعنوان نماینده خدمت کرده بودند .

ژنوتدل وظیفه خود قرار داده بود که بر اجرای قوانین حمایت از کار زنان و کودکان نظارت کند. در آخر سال ۱۹۱۹ ژنوتدل ابلاغیه ای صادر کرد که طبق آن هر کارخانه و واحد تولیدی موظف بود یک نماینده را در هیات بازرسی کارخانه بگمارد تا وی شرایط کار زنان کارگر را مورد بازرسی قرار دهد و اطمینان حاصل کند که قوانین حمایتی زنان کارگر باجراء در می آید. او همچنین موظف بود که در کارخانه جلسات درس و بحث در مورد شرایط و حقوق کار تشکیل دهد .

ژنوتدل در عرصه جنگ داخلی
ژنوتدل همچنین کمپین وسیعی برای جلب و بسیج زنان در فعالیت های جنگ داخلی سازمان داد. فعالیت های ژنوتدل عمدتا به کارهای پشت جبهه مربوط میشد. زنان در خدمات پزشکی، در بخش های سیاسی ارتش سرخ، در شبکه ارتباطاتی و در بریگادهای کار شنبه ها و یکشنبه ها شرکت فعال داشتند. کمپین هایی علیه فرار از خدمت سربازی و علیه بیماری های اپیدمیک تشکیل شد. کمک رسانی به خانواده های سربازان ارتش سرخ و کودکان بی سرپرست یکی دیگر از عرصه های فعالیت ژنوتدل در دوران جنگ داخلی بشمار می آمد.

شرکت زنان در فعالیت های مستقیما نظامی و در جبهه ها و نقش آنان در فعالیت های پارتیزانی هیجان زیادی آفرید و اغلب در رمان ها مورد ستایش قرار گرفته است. در موارد زیادی زنان نقش های مهمی در عرصه فعالیت نظامی داشتند، بطور مثال در بسیج مردم در دفاع از پطروگراد؛ اما عموما فعالیت های آنها به فعالیت های پشت جبهه ای محدود می شد. در اکتبر ۱۹۲۰، کولونتای اعلام کرد که حدود ۱۸۵۰ زن ارتش سرخ کشته، مجروح و یا اسیر شده اند .

مادران تنها، کودکان بی سرپرست
جنگ، انقلاب و جنگ داخلی پایه های خانواده کهن را متزلزل کرده بود. میلیونها مرد برای جنگ بسیج شده و تعداد زیادی جان خود را از دست داده بودند. در نتیجه این شرایط، زنان بسیاری مجبور به اداره خانواده های خود به تنهایی بودند. اپیدمی ها، قحطی و تخلیه مردم از شهرهای منطقه جنگی، نابسامانی های اجتماعی را صد چندان کرده بود. در سال ۱۹۲۰، کروپسکایا ارزیابی خود از شرایط اجتماعی و موقعیت زنان را در نشریه کمونیستکا به رشته تحریر درآورد. او نوشت سالها جنگ زنان را به موقعیت مستقل تری سوق داده است؛ روابط میان زن و مرد آزادتر و در ضمن صریحتر و بی تزویر تر از مناسبات ازدواج بورژوایی شده است. ولی همچنین در نتیجه مشقات جنگ فحشاء گسترش بسیاری یافته است؛ سقط جنین غیرقانونی که در موارد بسیاری به بیماری و یا مرگ زنان می انجامد وسیع شده و صدها هزار کودک بحال خود رها شده اند .

کروپسکایا در ادامه توصیف این شرایط نابسامان از دولت خواستار شده بود که سریعا در جهت کمک به مادران و کودکان محتاج اقدام نماید، خدمات درمانی، مهدهای کودک و پروشگاه هایی که در آنجا بتوان از کودکان بدرستی نگهداری کرد را تامین کند. بخش اعظم این وجه از فعالیت های دولت، یعنی سازمان دادن و ایجاد موسسات عمومی نگهداری از کودکان و غذاخوری های عمومی و غیره هم بعهده ژنوتدل قرار داشت .

فحشاء و سقط جنین
ژنوتدل همچنین با همکاری کمیساریای دادگستری و رفاه اجتماعی بر آن شد که راهی برای حل مساله فحشاء و عوارض ناگوار سقط جنین غیرقانونی بیابد. بعنوان اولین قدم، هر دوی اینها قانونی اعلام شد. به مساله سقط جنین از زاویه سلامتی زنان نگاه شد و علیرغم آنکه اذعان شد سقط جنین یک پدیده بسیار ناگوار اجتماعی است، اما از آنجا که شرایط اقتصادی و اجتماعی سخت و نابسامان بهررو زنان بسیاری را به سقط جنین وادار می کرد، تصمیم گرفته شد که تا زمانیکه به این شرایط سخت و مشقت بار پایان داده شود و با بقایای فرهنگ و اخلاقیات بورژوایی کاملا مبارزه شود، سقط جنین بطور رایگان و در بیمارستانهای دولتی و توسط پزشک متخصص در اختیار زنان قرار داده شود. اما انجام آن بطور خصوصی و برای دریافت پول غیرقانونی اعلام گردید و مجرمین تحت پیگرد قانونی قرار می گرفتند .

قانونی کردن فحشاء باین صورت انجام گرفت که قربانیان فحشاء یعنی فواحش تحت پیگرد قانونی قرار نمی گرفتند، اما استفاده از آن یک جرم محسوب می شد و واسطه ها نیز تحت پیگرد قانونی قرار می گرفتند. ژنوتدل برای مبارزه با فحشاء مبارزه برای بهبود شرایط زیست و کار زنان و همچنین مبارزه با اخلاقیات بورژوایی را در دستور خود قرار داد تا به این صورت با دلایل وجودی و ریشه ای فحشاء مبارزه شود .

کمونیسم جنگی
نهمین کنگره حزب در سال ۱۹۲۰ طرح تروتسکی برای میلیتاریزه کردن کار را بتصویب رساند. در این سالها جنگ داخلی و فشارهای دولتهای امپریالیستی، قحطی و کمبود مواد اولیه و اساسی مورد نیاز مردم، محدودیتهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بسیاری را بر دوش دولت کارگری جوان و مردم قرار داده بود. اعلام می شد که شرایط اضطراری عملا چنین طرحهایی را به دولت تحمیل کرده است. بدنبال تصویب این طرح از ژنوتدل خواسته شد که "وظایف تولید" را در الویت وظایف و فعالیتهای خود قرار دهد. ژنوتدل در پاسخ به این وظیفه مبرم کنفرانس های وسیعی برای زنان غیرحزبی تشکیل داد که در آنها چگونگی بالابردن بارآوری کار میان زنان کارگر و دهقان به بحث گذاشته می شد .

در متن این فعالیتها، ژنوتدل همواره بر رعایت کامل حقوق حمایت از کار زنان و مادران و بهبود واقعی شرایط زندگی روزمره زنان تاکید می کرد. "سامویلووا"، یکی از کادرهای رهبری ژنوتدل، در نوشته ای تاکید کرد که برای بالا بردن بارآوری کار زنان "باید از منافع عملی و بلاواسطه زنان کارگر رهسپار شد. … حتی کوچکترین بهبود در شرایط زندگی آنها بهترین تبلیغ برای تولید است که بارآوری کار را بیشتر از پنجاه سخنرانی آتشین بالا خواهد برد." سامویلووا اصرار داشت که هر یک از این کنفرانس ها با پروژه های "کمک بخود" که کلیه اعضای کنفرانس در آن شرکت می کردند، خاتمه یابد. هدف از این پروژه ها درگیر کردن زنان در فعالیت هایی بود که بمنظور بهبود وضع زیست و کارشان طرح ریزی می شد. خود او یک نمونه از استانی را یادآور شد که در آنجا کنفرانس زنان ۳۸ مهد کودک برای کودکان زنان دهقان که پیش از این بقول سامویلووا "از مهد کودک مثل طاعون وحشت داشتند" ایجاد کرده بود.

ژنوتدل همواره حتی در این شرایط اضطراری موکدا خواستار بود که قوانین حمایتی کار باید رعایت شود. نمایندگان ژنوتدل به ارگانهای دولتی مسئول کار موظف همگانی اعزام می شدند تا بر اجرای این قوانین نظارت کنند. آنها موظف بودند که هر نوع تجاوز از این قوانین را گزارش کنند. کولونتای بخصوص بر این وجه از فعالیتهای ژنوتدل که خود پیش از این آنرا "آژیتاسیون از طریق عمل" خوانده بود، تاکید بسیار داشت. کولونتای مهمترین اهداف و مسئولیتهای ژنوتدل را در طرحی که به کنگره سراسری فعالین ژنوتدل ارائه کرد، باین صورت فرموله نمود :

"بخشهای زنان در فعالیت شان باید از این موضع رهسپار شوند که سازمان و جنبش زنان و مردان کارگر یکی و غیرقابل تجزیه است. ولی این بخشها باید استقلال خود را از این نظر حفظ کنند که وظایف و اقدامات خلاق به حزب معرفی کنند؛ هدف واقعی و کامل رهایی زنان را ارتقاء دهند و در همان زمان بعنوان نمایندگان این قشر، از منافع زنان که سلامت و شادابی نسلهای آینده عمدتا به آنها بستگی دارد، حمایت کنند ."

در واقع این طرح کولونتای تاکید می کرد که اصلی ترین وظیفه ژنوتدل تبدیل شدن به نماینده منافع زنان درون حزب و دولت است. این طرح توسط کنگره بتصویب رسید. اما خود کولونتای از مسئولیت در ژنوتدل به فعالیتهای دیپلماتیک در خارج کشور منتقل شد .

نپ
آغاز سیاست نوین اقتصادی (نپ) در اوایل سال ۱۹۲۱ شرایط جدیدی را در مقابل ژنوتدل قرار داد. مسائل و معضلات جدیدی مطرح شد. جدی ترین آنها رشد وسیع بیکاری میان زنان بود. یکی از اهداف نپ افرایش بارآوری و سودآوری موسسات دولتی بود که در نتیجه این سیاست صدها هزار کارگر ساده بیکار شدند. همزمان با این مساله ارتش سرخ از حالت بسیج جنگی خارج شد و هزارها مرد بیکار هم به بازار کار وارد شدند. این دو فاکتور تاثیر بسیار مهمی بر اشتغال زنان داشت. ژنوتدل علیه این شرایط هشدار داد و مقالات  متعددی در دفاع از کار زنان و در انتقاد از این شرایط هرج و مرج در کمونیستکا منتشر کرد .

کمونیستکا در این باره می نوشت که زنان بیشماری را بدون در نظر گرفتن شرایط شان و بدون در نظر گرفتن عواقب اجتماعی و سیاسی چنین اقدامی بیکار می کنند. بطور مثال در صنایع غذایی تقریبا تمام کسانی که بیکار شده بودند زن بودند. کمونیستکا این را "اخراج بدون دلیل زنان" توصیف کرد که بر هیچ ملاحظه قابل دفاع اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی استوار نبود و تنها از تعصبات ریشه می گرفت. کمونیستکا پیش بینی کرد که در اقدامات اولیه نپ، یک سوم زنان کارگر یعنی حدود ۹۰۰ هزار زن شغل خود را از دست می دهند .

از آنجا که کارگران ساده یا غیر ماهر اولین دسته از کارگرانی بودند که شغل خود را از دست می دادند و زنان کارگر عمدتا جزء این دسته از کارگران محسوب می شدند، ژنوتدل جلساتی از زنان کارگر سازمان داد که طی آنها مهارت هایی که برای رشته های مختلف لازم بود به آنها آموزش داده می شد. ژنوتدل تلاش می کرد که راههایی برای ارتقاء مهارت و تخصص زنان پیدا کند. همچنین جمع هایی از زنان کارگر بیکار سازمان می داد که در آنها زنان به خیاطی یا بافندگی با هدف فروش محصول کارشان مشغول می شدند. موقعیت رفاهی زنان با توجه به بیکاری وسیع و همچنین به این دلیل که دولت بودجه رفاه اجتماعی و اموری از قبیل پروشگاهها، زایشگاهها، مهدهای کودک و خدمات اجتماعی دیگری را که در وهله اول به زنان مربوط می شد بمیزان قابل توجهی کاهش داده بود، بسیار وخیم بود .

شرایط اقتصادی و اجتماعی دوران نپ بر تمام جوانب برنامه ژنوتدل برای رهایی زنان، تاثیرات زیانباری گذاشت. بیکاری وسیع میان زنان، از یکسو منجر به رشد فحشاء شده بود و از سوی دیگر زنان بسیاری را دوباره به کنج خانه فرستاده بود. دیگر اصل دستمزد برابر در مقابل کار برابر و قوانین حمایتی از کار زنان حتی در موسسات دولتی هم بدرستی رعایت نمی شد. در موسسات خصوصی پراکنده که در همه جا مثل قارچ می روئیدند و سود تنها محرکشان بود، اشکالی از استثمار کار زنان بطور مخفیانه اعمال می شد که از زمان انقلاب بی نظیر بود. کاهش حمایت دولتی از برنامه های رفاه اجتماعی، ژنوتدل را مجبور ساخت که راههای دیگری برای تامین خدمات اجتماعی برای زنان بیابد. بدین ترتیب ژنوتدل به کمک اتحادیه های کارگری، تعاونی ها و جمعیت های کمک متقابل پروژه هایی تحت عنوان کمک بخود برای زنان سازمان داد .

در ژانویه ۱۹۲۳، ژنوتدل چاپ مجدد رابوتنیتسا را که در سال ۱۹۱۸ بعلت کمبود کاغذ متوقف شده بود، از سر گرفت. ژنوتدل در بحث و پلمیک هایش بیش از هر زمان دیگر بر اهمیت بهبود زندگی روزمره زنان، بعنوان یک وظیفه مهم تاکید می کرد و "اجتماعی کردن زندگی روزمره" را بعنوان یک شعار مهم روز جهانی زن در همین سال انتخاب کرد .

ژنوتدل در دستیابی به این هدف با مشکلات عظیمی روبرو بود. در مارس ۱۹۲۳ زنان نزدیک به ۵۹% بیکاران در پطروگراد و ۶۳% بیکاران در مرکز نساجی در "ایوانو - وز - نسه نسک" را تشکیل می دادند. ۸۰ تا ۹۵ درصد بیکاران در صنعت نساجی مسکو، پطروگراد و ایوانو - وز - نسه نسک را زنان می ساختند. به همت ژنوتدل کمیساریای کار بخشنامه ای صادر کرد که طی آن اعلام شده بود در مواردی که مردان و زنان از یک مهارت برخوردارند، زنان نباید جزء اولین کسانی باشند که اخراج می شوند. بر مساله سهمیه بندی مشاغل برای حفظ مشاغل زنان هم تعمق شد ولی بنظر ژنوتدل این امر امکانپذیر نبود. استفاده از کار زنان حتی نزد برخی از اعضای حزب، با توجه به اصل دستمزد برابر و حقوق ویژه حمایتی از زنان، مقرون به صرفه نبود. در نتیجه ژنوتدل در عرصه حقوق حمایتی از کار زنان مجبور به عقب نشینی شد و بالاخره در سال ۱۹۲۴ با لغو قانون ممنوعیت کار شبانه برای زنان موافقت نمود تا بدین ترتیب کارفرمایان بهانه کمتری برای اخراج زنان داشته باشند .

ادامه دارد ...